دارای جهان نصرت دین خسرو کامل
دارای جهان نصرت دین خسرو کامل | یحیی بن مظفرّ ملک عالم عادل |
ای درگه اسلام پناه تو گشاده | بر روی زمین روزنه ی جان و در دل |
تعظیم تو بر جان و خرد واجب و لازم | انعام تو بر کون و مکان فایض و شامل |
روز ازل از کلک تو یک قطره سیاهی | بر روی مَه افتاد که شد حل مسائل |
خورشد چو آن خال سیه دید به دل گفت | ای کاج که من بود می آن هندوی مُقبل |
شاها فلک از بزم تو در رقص و سماع است | دست طرب از دامن این زمزمه مگسل |
می نوش و جهان بخش که از زلف کمندت | شد گردن بد خواه گرفتار سلاسل |
دور فلکی یکسره بر منهج عدل است | خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل |
حافظ قلم شاه جهان مقسم رزق است | از بهر معشیت مکن اندیشه ی باطل |
1.مالک و دارنده ی جهان، داریوش بزرگ این زمانه، نصرت الدین یحیی بن مظفر که پادشاهی عالم و دادگستر و با کمال است.
2.ای پادشاهی که دربار تو نگهبان و مدافع اسلام است، محبت و حمایت درگاهت به همه بهره می رساند و چشمه ی حیات و زندگی را در دل و جان آدمی گشوده است.
3.ای پادشاهی که بزرگداشت تو بر جان و خرد واجب است و لطف و بخشش تو بر همه ی موجودات عالم هستی فراگیر است.ای پادشاه!جان و عقل باید تو را ستایش کنند که احسان و بخشش های تو به تمام اهل دنیا می رسد.
4.در روز ازل از قلم صنع آفریدگار، یک قطره ی سیاهی بر روی چون ماه تو چکید که بر اثر آن، همه ی مسایل و رازهای پوشیده گشوده شد.آنچه از قلم و فرمان تو می چکد، حل مسائل ما است.
5.وقتی که خورشید آن خال سیاه زیبا را بر چهره ی ممدوح دید، در دل خود گفت:ای کاش!من به جان آن خال سیاه خوشبخت بودم.یعنی خورشید با همه ی روشنی بر آن سیاهی رشک می برد و می خواهد به جای آن باشد.
6.ای پادشاه!محفل و بزم شادی و عیش تو چنان شور و حالی دارد که آسمان و ساکنان آن هم با آن در رقص و پایکوبی اند.دست از دامن این نغمه و آهنگ بر مدار و آن را رها مکن و به این رقص و پایکوبی بپیوند تا آسمان همچنان برقصد و به گردش در آید.
7.به شکرانه ی اینکه از قدرت گیسوی تابدار چون کمندت که در گردن دشمن می افتد، دشمنان گرفتار زنجیر شده اند، شراب بنوش و به مردم جهان احسان و بخشش کن.
8.گردش و حرکت روزگار پیوسته براساس عدالت است، پس شاد و خوش باش که ظالم هرگز راه به جایی نمی برد و به مقصود خود نخواهد رسید و این هم در اثر عدالت شاه یحیی است.
9.ای حافظ !قلم شاه و مالک جهان تقسیم کننده ی رزق و روزی آفریدگان است؛ پس به خاطر گذران زندگی فکر بیهوده و باطل نکن.
منبع مقاله :
باقریان موحد، رضا؛ (1390)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}